دیرینگی ارتباط هنر و سیاست در جوامع گذشته سبب شده است تا امروزه بررسی سلسله محور هنر یکی از کارآمد ترین رویکرد ها در شناخت ماهیت و سیر تکوینی هنر های متخلف باشد. در جامعه ایران نیز این ارتباط به طرز شگفت انگیزی در فراز و فرود شرایط هنری موثر بوده است. در بررسی سلسله محور هنر در ایران بی شک دوره قاجار ها یکی از مهم ترین ادوار تاریخی از حیث تغییر و تحول در شرایط و کیفیت هنر های مختلف است. قاجار ها پس از یک جدال طاقت فرسا با خاندان زندیه سرانجام در سال 1210 ه.ق موفق به تشکیل حکومت شدند. این حکومت که برخاسته از تباری قبیلگی بود در دوره خود با دو مسئله روابط روزافزون خارجی و مدیریت فضای مذهبی جامعه مواجه بود که در ماهیت هنر این دوران نیز موثر بود. قاجار ها با تکیه بر میراث ارزشمند هنری که از گذشته برجای مانده بود بسیاری از هنر های سنتی پیشین را ارج نهادند و در رونق آن کوشیدند. بنابراین بستر و فضای سیاسی دوره قاجار در نقاشی این دوره از حیث مضمون و ساختار و تزئینات موثر بود و معماری نیز با حفظ ساختاری های سنتی نیم نگاهی نیز به دستاوردهای معماری غربی داشت. در هنری چون قالی بافی به فراخور تحول در نیاز ها و درخواست های خارجی تحولاتی را از حیث رنگ و جنس ایجاد شده و هنری چون قلمدان نگاری نیز با تحولی نسبی از نظر مضمونی در این دوره تداوم یافت.